ازجلو مغازه کفش فروشی رد می شدم که چشمم افتاد به یه کفشی و عاشقش شدم و ازپشت ویترین خیره موندم بهش.ولی حسم میگفت که کفشه عاشق دختر فروشنده بود و زل زد رفت...
ما را در سایت رفت دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : gahi-talkh بازدید : 83 تاريخ : چهارشنبه 2 اسفند 1396 ساعت: 13:02